خلاصه اي از نامه منتشرنشده غلامرضا خسروي
غلامرضا خسروي |
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
راه رهایی، راه خدا و خلق، راه تکامل و تعالی و نیل به جامعهای آزاد و رها پر فراز است و پر نشیب، با رنجها و شکنج ها و مصائب بسیار، با گردنهها و راهزنان و شبپرستان بیشمار. طی این مسیر پر مخاطره جز با فدای حداکثری میسر نمیگردد.
فدایی مستمر و مداوم، هر زمان چیزی را باید فدا نمود.پدر، مادر، همسر، فرزند، مال و دارایی و در یک کلام همه چیز را و سبکبال پرواز نمود. پروازی بلند و با چشماندازی وسیع و پهناور تا هماره تاریخ. و من المومنین الرجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلاً. و از مومنان کسانی هستند که بر عهد و پیمانی که با خدادارند صادق و استوارند پس از آنان کسانی
بر عهد و پیمان خود وفا نموده (تا شهادت) و کسانی نیز منتظر آن لحظه شگفتانگیزند. بدون آن که تغییر و تبدیلی در عزم و ارادهشان ایجاد گردد.امیدوارم همواره سربلند و سرفراز و پرتلاش باشید. (برادر کوچک شما غلامرضا خسروی) ۲۰/۵/۹۱ بند 350-زندان اوین.....
خلاصه اي از نامه زنداني سياسي علي معزي: یازده خرداد یادآور شهادت یل بیبدیل مجاهد شهید غلامرضا خسروی است.سال گذشته در چنین روزی، زبونانی که هر کید و مکری را بر علیه مجاهد خلق آزموده بودند. در خبطی دیگر باز هم مرتکب جنایتی خفتبار شدند. بهنقل از مجاهد شهید جعفر کاظمی در لحظات انتقال برای اجرا، ایستاده بر پلههای 350 اوین که خطاب به سایر زندانیان میگفت: امیدوارم که ما آخرین زندانیان سیاسی باشیم که به این شکل برای آزادی بهاء پرداخت میکنیم وادامه...
بنا به گفته يك زندانبان از ماموران زندان مركزي گوهردشت كرج: غلامرضا خسروي هنگام رفتن به بالاي دار شعار ميداد: مرگ بر اصل ولایتفقیه، مرگ بر خامنهای و درود بر رجوی... وي صحنه اعدام او را اينچنين تعريف ميكند...
همچنانكه مسعود رجوي در مورد غلامرضا خسروي ميگويد:غلامرضا سوگند وفا و خروش مجسّم «بیا، بیا» مجاهد اشرفنشان و قهرماني كه مرگ را مسخر كرد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر