۱۳۹۴ فروردین ۲۰, پنجشنبه

به ياد مجاهد شهيد عليرضا طاهرلو



به ياد  مقاوم شهيد عليرضا
انگار هنوز خنده هايش در دم درب اوين يادمه...
همه ميگويند انگاري كه اين يكي از زنداني ها نيست و آنطوري حرف ميزند كه همه چيز يادش رفته ... هميشه خندان و بشاش
روايت حماسه ها و اسطورهايي نزديك به 4دهه به جز با داشتن روحيه سرشار انقلابي ممكن نيست
هميشه شنيده بودم كه انقلابي شدن چه آسان ولي انقلابي ماندن چه سخت است ولي تجربه نكرده  و به چشم  نديده بودم ....
این تهدید  هميشه هست  كه نتوانيم  روایتگر ارزشها و حماسه‌هایی باشد که بی‌شک چراغ راه نسل آینده بشریت خواهند بود.از این‌رو در آستانه حماسه 19فروردین ميخواهم از عليرضا طااهرلو اخگر کوچکی از آن فروغ جاودان رهایی و آزادی  را برايتان بگويم 
زندان اوین سال68  بند آموزشگاه  سالن 6
 به گفته ... فضای بهت و سکوت بعد از قتل‌عام تابستان 67 است. رژیم بعد از آن کشتار وحشیانه سر آن دارد که تک و توک باقیمانده زندانیان را در یک زندان جمع‌آوری کند. حالا دیگر با خیال راحت می‌تواند ادعا کند که زندانی سیاسی ندارد، چون 30هزار مجاهد و مبارز را بدار سپرده است!...  وضعیت زندان شهرستانها هولناک‌تر از اوین و گوهردشت است. در برخی از این زندانها فقط یک یا دو نفر زنده مانده‌اند و در برخی جاها هیچ‌کس!
راوی این سطور هم از آن معدود زندانیانی است که از سعادت شهادت با یارانش محروم شده است و اکنون عازم اوین است... وقتی وارد بند 6 می‌شود بند خلوت است. تصور این‌که بعد از نزدیک به دو سال هم‌بندان مجاهدی خواهد داشت
 که می‌تواند با آنان از درد و رنج و احساس کینه و انتقامش بگوید او را بی‌تاب کرده است. ا کنون پاسدار در بند را می‌بندد و می‌رود. قلب در سینه بی‌تابی می‌کند. از انتهای راهروی طویل بند دو نفر به تازه وارد نزدیک می‌شوند. خندان و مهربان، بی‌آن‌که آشنایی در میان باشد روبوسی می‌کنند و خوشآمد می‌گویند و راهنما و کمک‌کار می‌شوند
تا میهمانشان به اتاق خود برسد. اسم و چهره آن دو، اولین و زیباترین نامی بود که تازه وارد بعد از سالها دوری از همرزمانش می‌یابد: موسی حیدرزاده و عليرضا طاهرلو.
چندان طول نمی‌کشد که بفهمد آن دو، آن روز از سر اتفاق اولین کسانی نبودند که او سعادت دیدارشان را داشته است؛ بلکه موسی و علیرضاهمیشه آدم دم‌دست بودند. همیشه در کمک و خدمت به همرزمانشان سبقت از دیگران می‌ربودند و همیشه همان فداکار بی‌چشمداشتی بودند که امروز ارزش بی‌همتای مناسبات مجاهدی است.... .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر